این ماه
سلام عشق من ، اوضاع احوال خوبه ؟
این ماه توهم زده بودم ، آخه زیر دلم وحشتناک تیرهای عجیب غریب میکشید و صبح ها حالت تهوع داشتم ،توهمم اونقدری شدید بود که دائم مراقب شکمم بودم و دَمَر نمیخوابیدم ، میترسیدم به بابا بگم ، یه حس خیلی قشنگی داشتم ، حتی به مامانم هم زنگ زدم گفتم مامان بزرگ داری میشی و اونم کلی ذوق کرد عزیز دلم ، تو ذهنمم همش فکر میکردم که به بقیه چه جوری بگم ؟ مثلاً بابا جونم ؟ یا اصلاً بابای مغرور خودت ؟
اما این ماه بر خلاف ماه های دیگه برای اولین پری 3 روز زودتر اومد و اون همه حس های قشنگ منو کور کرد ، البته از طرفی هم خوشحال بودم که خبری نیست ، امـــــا....
دوست دارم همه چی دو طرفه باشه ، میخوام که بابا هم بخواد ، میقهمی چی میگم عزیزم ؟ پس میسپارم دست خودت و خدای مهربونمون . وسلام
و خداوند نگاهبانمان باد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی