عنوان نداریم
سلام قربونت برم ، سلام بود و نبودم ، سلام به تو ای تارو پودم
خوبی عشق مامان ؟ جات خوبه ؟ چیزی کم و کسر نداری ؟ ماموریتت رو خوب انجام میدی یا نه شیطونک ؟ همه امیدم به خودته ها جوجه ، پس تمام تلاشتو بکن هستی مامان.
سخت درگیر درس و امتحاناتم ، 1 دونه اش مونده، همیشه پیش خودم فکر میکردم که درسم و تموم کنم باردار میشم ، که درسمم ایشالا تابستون تموم میشه تا ببینیم بعدش چی میشه . چون بابایی که همچنان مغز منو میخوره از سوالاتش راجع به نینی ها. چند روز پیش هایپر بودیم اونجا هم ماشالا مملوء از نینیه ، هر نینی که از کنارمون رد میشد من با عشق بهشون نگاه میکردم و بابایی هم یدونه به من میزد و میگفت نیلو اینو ببین . منم میگفتم آره عزیزم خیلی نازه . ابن عشق بابا جونت به نینی ها فعلاً داره قــُل قــُل میکنه زمانی که فوران کنه و سرریز شه دیگه وفتشه که شما بیای پیشمون ایشالا. خاله نادیا جونت که 10 سالشه عاشقته ، هِــی به من میگه : آبجی جون پس که نینی میاری ؟ بیار دیگه. و من هرسری میگم باشه میارم تو فقط دعا کن عزیزم. مادر جونت (مامان خودم) میگه هروقت که میریم بیرون و مغازه لباس فروشی نوزاد میبینیم نادیا ذوق میکنه و میگه مامان آجی نیلو بچه آورد بیایم ازینا بخریم براش و من خودم انتخاب کنم. مادر جونم که همش قربون صدقت میره و همه آرزوشه ببینتت قند عسلم. همه چشم انتظارتیم اما بابا فعلاً مقاومت میکنه.
مواظب خودت باش
و خداوند نگاهبانمان باد