توهم
سلام عشق مامان ؟
خوبی عزیز ؟ بعضی وقتها با خودم که فکر میکنم به خودم میخندم و میگم نیلوفر تو دیوونه ای ، توهم داری ، که چی این وبلاگ ؟
نمیدونم شاید کار مسخره ای باشه ، اما من حتی یه دفتر هم قبلاً داشتم که خاطرات جوجه ی نداشتم رو توش مینوشتم و اون دفتر سرشار ار انرژی بود و من تاثیرش رو دیدم و دیگه از ترسم به نوشتنش ادامه ندادم
دیروز بابایی توی گوشیش یه فیلم فرستاده بودن که چندتا نینی بودن هی میخندیدن ، بابایی این فیلم رو 10 بار دید و هربار منو صدا میکرد که منم ببینم حتی دیشب که زودتر ار بابایی خوابم برد
وقتی خودش هم اومد بخوابه باز این فیلم رو داشت نگاه میکرد و باز من هم بیدار کرد که منم ببینم ، من اینجوری بودم خب عزیزم برو رو مخ بابا دیگه ، بابایی که انقدر نینی دوست داره و رو نمیکنه
و خداوند نگاهبانمان باد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی